•  شرکت خدمات تجارت؛در خدمت مردم ایران

    شرکت خدمات تجارت؛در خدمت مردم ایران

  • خشكشوئي و سفيدشوئي شركت خدمات تجارت

    خشكشوئي و سفيدشوئي شركت خدمات تجارت

  • سال 1403؛ جهش توليد با مشاركت مردم

    سال 1403؛ جهش توليد با مشاركت مردم

خاطره رهبر انقلاب اسلامي از روزهاي بازگشت امام خميني (ره)

 یكى از خاطرات خيلى جالب من، آن شب اوّلى است كه امام وارد تهران شدند؛ يعنى روز دوازدهم بهمن - شب سيزدهم - شايد اطّلاع داشته باشيد و لابد شنيده‌ايد كه امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى كردند، بعد با هلى‌كوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت كسى خبر نداشت كه امام كجا هستند! علّت هم اين بود كه هلى‌كوپتر، امام را در جايى كه خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواست جايى بنشيند كه جمعيت باشد، مردم مى‌ريختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند كه امام، يك جا بروند و استراحت كنند. مى‌خواستند دور امام را بگيرند.
من در مدرسه رفاه بودم كه مركز عملياتِ مربوط به استقبال از امام بود - همين دبستان دخترانه رفاه كه در خيابان ايران است كه شايد شما آشنا باشيد و بدانيد - آن‌جا در يك قسمت، كارهايى را كه من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما يك روزنامه روزانه منتشر مى‌كرديم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر كرديم. عدّه‌اى آن‌جا بوديم كه كارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌داديم.
آخر شب - حدود ساعت نه‌ونيم، يا ده بود - همه خسته و كوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى كه كار مى‌كردم، نشسته بودم و مشغول كارى بودم؛ ناگهان ديدم مثل اين كه صدايى از داخل حياط مى‌آيد - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، يك حياط كوچك دارد كه محلِّ رفت و آمد نيست؛ البته آن هم به كوچه در دارد، ليكن محلِّ رفت و آمد نيست - ديدم از آن حياط، صداى گفتگويى مى‌آيد؛ مثل اين‌كه كسى آمد، كسى رفت. پا شدم ببينم چه خبر است. يك وقت ديدم امام از كوچه، تك و تنها به طرف ساختمان مى‌آيند! براى من خيلى جالب و هيجان‌انگيز بود كه بعد از سالها ايشان را مى‌بينم - پانزده سال بود، از وقتى كه ايشان را تبعيد كرده بودند، ما ديگر ايشان را نديده بوديم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شايد حدود بيست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ايشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ايشان ريختند و دست ايشان را بوسيدند. بعضيها گفتند كه امام را اذيّت نكنيد، ايشان خسته‌اند.
براى ايشان در طبقه بالا اتاقى معيّن شده بود - كه به نظرم تا همين سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ايام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزديك پاگرد پله كه رسيدند، برگشتند طرف ما كه پاى پله‌ها ايستاده بوديم و مشتاقانه به ايشان نگاه مى‌كرديم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد كه خود ايشان هم دلشان نمى‌آيد كه اين بيست، سى نفر آدم را رها كنند و بروند استراحت كنند! روى پله‌ها به قدر شايد پنج دقيقه نشستند و صحبت كردند. حالا دقيقاً يادم نيست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشيد» گفتند و اميد به آينده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت كردند.
البته فرداى آن روز كه روز سيزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند كه برِ خيابان ايران است - نه مدرسه علوى شماره يك كه همسايه رفاه است - و ديگر رفت و آمدها و كارها، همه آن‌جا بود. اين خاطره به يادم مانده است.

۱۳۷۶/۱۱/۱۴
منبع:  www.khamenei.ir

بهره اي از كلام وحي

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
"سوره النور, آيه 41"

آيا ندانسته‏ اى كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‏ گويند و پرندگان [نيز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‏ اند [تسبيح او مى ‏گويند] همه ستايش و نيايش خود را مى‏ دانند و خدا به آنچه مى ‏كنند داناست.

اوقات شرعی

در محضر معصومين (عليهم السلام)

الإمامُ علىٌّ (ع): إذا هبت أمراً فقع فيه، فإنّ شدّة توقّيه أعظم ممّا تخاف منه.
امام علي (ع): هرگاه از كاري ترسيدي، خود را بـه كام آن بينداز. زيرا ترس شديد از آن كار، دشوارتر و زيان‌بارتر از اقدام به آن كار است.
(غررالحكم: 8955)

طبيعت در آينه تصوير

site (1).jpg

مجله

آیا اینترنت بانک مطمئن است؟

به‌نظر می‌رسد در 5 سال اخیر نظر مردم در استفاده از اپلیکیشن‌ها کاملا عوض شده است. با این حال، استفاده کردن یا نکردن از برنامه‌های مخصوص انجام تراکنش‌های بانکی توسط کاربران، بستگی به نوع دستگاه مورد استفاده، بانک متصل به اپلیکیشن، شبکه‌ی ارتباطی و حتی محتویات داخل گوشی افراد دارد.

ادامه مطلب...

چرا صدای ضبط‌شده‌ی ما اینقدر متفاوت احساس می شود؟!

هر که تاکنون صدای خود را شنیده، می پرسد، آیا چیزی بدتر از این می شود که آدم صدای ضبط‌شده‌ی خود را بشنود؟ یا واقعا صدای من این طوریه؟
متأسفانه پاسخ مثبت است. وقتی به صدای خود گوش می کنید، آن صدا اثری از رسانایی استخوانی با خود ندارد.

ادامه مطلب...
شما اینجا هستید: Home پروژه هاي در حال انجام شركت خدمات تجارت مناسبتها خاطره رهبر انقلاب اسلامي از روزهاي بازگشت امام خميني (ره)